Back

معرفی کتاب:

Desiring Arabs

نوشته‌ی: یوزیف مسعد

 

آندره‌آس مالم

(روزنامه‌ی سوئدی داگنز نی‌هتر، 25 نوامبر 2007)

 

مشکل غرب با زندگی جنسی عربان

 

به نوشته‌ی یوسف مسّاد آن‌گاه که عربان خود را در شهوت جنسی غرق کرده‌بودند غربیان آنان را تکامل نایافته و بدوی قلمداد می‌کردند و اکنون که آنان جنسیت را سرکوب می‌کنند، عقده‌ای و واپس‌مانده قلمداد می‌شوند.

 

هنگامی که ناپولئون در سال 1788 مصر را تسخیر کرد، تصادم مهیبی میان غرب و جهان عرب رخ داد. امواج این تکانه‌ی مهیب هنوز پیکر جهان عرب را می‌لرزاند. از همان لحظه‌ای که این سردار چکمه بر زمین نهاد، جهان عرب خود را فرودست غرب پنداشت. از دیگر سو، همچنان که ادوارد سعید در کتاب "اورینتالیسم" نشان داد، اروپائیان نیز پیوسته به خود و به عربان گفتند: ما برتریم. ما سرور شمائیم. در بهترین حالت و اگر از الگوی ما پیروی کنید، شاید بتوانید به سطح ما فراروئید.

 

این سروری مسائل جنسی را نیز شامل می‌شد. ادوارد سعید گذرا و بی پژوهشی ژرف‌تر اشاره کرد که اورینتالیسم به شکلی بیمارگونه رفتار جنسی مشرقیان را در مرکز توجه قرار می‌دهد. عربان و ایرانیان یادآور شهوت بی احساس گناه، "جنسیت شهوانی"، "عطش و نیروی جنسی سیراب‌ناشدنی و هراسناک" بودند، یعنی به‌کلی نقطه‌ی مقابل رفتار سرکوفته‌ی اشراف دوران ویکتوریا. مشرق‌زمین حرم‌سرائی خیالی بود پر از دخترکان و پسرکان رقاص. این تصویر کششی مقاومت‌ناپذیر و فریبنده ایجاد می‌کرد، اما این سرچشمه‌ی غریب‌ِ کام‌جوئی خود سرچشمه‌ی سقوط مشرق زمین نیز بود. این باغ بهشت در عین حال گودال پلشت تکامل نایافتگی، سکون، عقب‌ماندگی ذهنی و فساد، و بسیار فروتر از تمدن والا و سرشار از خرد تابناک، سنجیده و خوددار غرب بود.

 

جهان در دیده‌ی عربان فرو ریخت. استعمار اروپائی به آنان فهماند که فرهنگشان پوسیده است. آنان باید خود را بالا بکشند، بالا تا آن‌جایی که غرب ایستاده‌است. و "نهداء" یا همان نوزایی (رنسانس) واژه‌ای طلائی بود که بر دهان‌ها افتاد.

 

درست مانند اروپائیان در دوران نوزائی، اندیشمندان عرب نیز به گذشته بازگشتند، دورانی طلائی در گذشته‌ی دور را جستند، عصری را با فرهنگی درخشان و پاکیزه که می‌توانست منبع الهام باشد و اثبات کند که عربان نیز دست کم دوشادوش فرمانروایان کنونی‌شان می‌توانند بایستند – هرچند که خود اروپائیان در دوران نوزائی نیاز به اثبات چیزی نداشتند. چنان دورانی می‌توانست عصر خلافت عباسیان باشد: در سده‌های هشتم و نهم میلادی جهان بر گرد بغداد می‌چرخید. ولی اندیشمندان نوزائی عرب در آن‌جا چه یافتند در میان آن همه پیشرفت علمی، هنرهای خیره‌کننده و شطرنج سیاست؟ آن‌چه یافتند عبارت بود از سیاهه‌ای از تشریح بیش از شصت وضعیت هم‌آغوشی، رساله‌هایی "در رجحان مقعد بر دهان"، "مساحقه"ی گسترده در میان زنان، خلیفه‌هایی که در ضیافت‌های پرماجرا خود را در دریای شراب و خواجه‌بازی و زن‌بارگی خفه می‌کردند...

 

نتیجه چیزی جز سرخوردگی نبود.

 

کتاب ”Desiring Arabs” نوشته‌ی یوسف مسّاد، میراث‌دار ادوارد سعید، درباره‌ی همین سرخوردگی‌ست. مسّاد مسئله‌ی جنسی را از همان جایی پی می‌گیرد که ادوارد سعید وانهاد، اما این که جهان غرب چگونه هویت خود را در تضاد با مشرق‌زمین شکل داد در مرکز توجه او نیست. او می‌خواهد ببیند که این ساختار چگونه در ذهن خود عربان جا گرفته‌است.

 

عربان دچار عقده شدند. همه‌ی آن‌چه تصویر سلطه‌گران از فرهنگ مستهجن مشرق‌زمین را تأیید می‌کرد، در نظر عربان نیز همچون نشانه‌ی تمدن واپس‌مانده‌ی خودشان جلوه‌گر شد و برای زدودن این لکه‌ی ننگ، به‌ویژه پس از تحکیم سلطه‌ی امپریالیسم در پایان سده‌ی نوزدهم، پاک‌سازی همه‌جانبه‌ای را آغاز کردند. پلشتی‌ها می‌بایست از فرهنگ عربی زدوده می‌شد. از این رو وصف همجنس‌خواهی، که تا بود یکی از مباحث رایج در شعر بود، ناگهان ناپدید شد، و علمای اسلام در مواضع سخاوتمندانه‌ی خود در زمینه‌ی پیش‌گیری از بارداری و سقط جنین بازنگری کردند.

 

در دهه‌ی 1970 ناگهان جهشی در اورینتالیسم رخ داد. تا آن هنگام مشرق‌زمین برای بی‌مبالاتی‌های جنسی نابهنجار شمرده می‌شد، اکنون اما به‌عکس برای قید و بندهای جنسی واپس‌مانده خوانده شد. مسّاد می‌گوید که از دهه‌ی 1970 به‌بعد غرب خود را تصویر متضاد مشرق‌زمینی می‌پندارد که در آن هم‌آغوشی آزاد نیست، که همه‌ی مسائل مربوط به جنسیت را پوشیده می‌دارند، که هم‌بستری یک‌شبه با بیگانه پدیده‌ای ناشناخته است، که لذت‌ها را پیش از هر چیز با حجاب می‌پوشانند، و با قتل ناموسی پاداش می‌دهند. این‌جا فقط هم‌آغوشی خشک و خالی و همسر خوابیده روی همسر زیر نظر بهانه‌جوی روحانیان مسلمان مجاز است.

 

این جهش، این وارونگی کامل در مبحث اورینتالیسم، هم‌زمان با بازتعریف و بازسازی جنسیت در جامعه‌ی سرمایه‌داری رخ داده‌است: از خودداری در دوران آغازین سرمایه‌داری تا کام‌جوئی بی‌درنگ در سرمایه‌داری متأخر. اما طرفه این‌است که چارچوب نگرش به مشرق‌زمین تغییری نکرده‌است. ما هنوز برترینیم. ما غربیان برتر از مشرقیان هستیم: آنان اگر از الگوی ما پیروی کنند، در بهترین حالت می‌توانند خود را به ما برسانند. مایه‌ی بحث به‌کلی وارونه شده، اما سلسله مراتب بیش از دویست‌ساله‌ی تمدن‌ها و ارزش‌گزاری سلطه‌گران بر خود در رویارویی با مشرق‌زمین درست همان است که بود.

 

هرچه غرب با توان اقتصادی و نیروی نظامی خود بیشتر در جهان عرب رخنه کرده، این اتهام تازه را با سروصدای بیشتری مطرح کرده‌است. پس از اشغال سال 1967 پیوسته چکمه‌های بیشتری بر پیکر عرب لگد کوبیده و هم‌زمان به او فرمان داده‌اند که دروازه‌هایش را بگشاید و بر تمدن درخشان برهنه‌بازار جهان غرب سر فرود آورد. نوشته‌های اورینتالیستی درباره‌ی فرهنگ جنسیت‌ستیز عربی نقش کتابچه‌های راهنما را برای شکنجه‌گران زندان‌های ابوغریب و گوانتانامو بازی می‌کنند: آنان "می‌دانند" که اگر عرب را به برخی اعمال ممنوع وادارند، مانند استمناء در جمع، آمیزش گروهی، سکس با مدفوع و غیره، خیلی زود او را می‌شکنند. و آن ایستادن پیروزمندانه برای عکس‌برداری بر فراز پیکرهای برهنه و شهوانی‌نمای عرب‌های شکست‌خورده در ابوغریب، نماد گویای آزاداندیشی جنسی اورینتالیسم است، و گرچه بی‌نهایت ظالمانه است، اما انسان‌دوستانه چراغ آزادی در جنسیت را می‌افروزد و بار تازه‌ای بر دوش انسان سپید غربی می‌نهد.

 

این اورینتالیسم آزاداندیش در زمینه‌ی جنسی، واکنشی طبیعی در نزد مغلوبان می‌انگیزد: رجوع به اخلاقیات اسلام‌گرایانه. با هر قرآنی که در زندان گوانتانامو در چاه مستراح می‌اندازند ارج و احترام این کتاب را بالاتر می‌برند. با هر فاحشه‌ای که به سلول می‌فرستند تا خون عادت ماهانه‌اش را بر زندانی بمالد، فریاد بنیادگرایان برای شرف جدائی جنسی بلندتر می‌شود. با هر عراقی که آلت جنسی‌اش را هوا می‌کنند، آنان شرافت را سخت‌تر حفاظت می‌کنند و از آزادی جنسی همچون ویروسی غربی بیشتر می‌گریزند. با هر سیاستمدار صهیونیستی که برای ستم به همجنس‌گرایان فلسطینی و مصری و ایرانی اشک تمساح می‌ریزد، شبهه‌ی همدستی آنان با دشمن گسترش بیشتری می‌یابد.

 

اخلاقیات اسلام‌گرایانه سلاحی‌ست برای مقاومت در برابر رخنه‌ی اورینتالیسم سرمایه‌داری متأخر: به‌جای الگوبرداری از جهان غرب، اسلام‌گرایان ترجیح می‌دهند که به اسلام راستین و سنتی خلفای صدر اسلام، به دوران پیش از فساد خلافت عباسیان باز گردند. همه‌ی رفتارهای جنسی که در این الگو نمی‌گنجند باید با مجازات‌های جسمی و در صورت لزوم با نظارت مداوم تصحیح شوند. مسّاد می‌نویسد که بدین‌گونه اسلام‌گرایی و اورینتالیسم در یک نکته‌ی تعیین‌کننده اشتراک دارند: مقام یک فرهنگ با معیار رفتار جنسی در آن سنجیده می‌شود.

 

این‌جا قانون ظروف مرتبطه جاری‌ست. اسلام‌گرایی و آزاداندیشی جنسی اورینتالیستی یک‌دیگر را تقویت می‌کنند: با هر زنی که برای تخطی از قوانین شرعی شلاق می‌خورد، غرب اطمینان بیشتری بر درستی و برتری آزادی جنسی خود می‌یابد. اما اکنون اسلام‌گرایانند که شایعاتی پیرامون فساد، خیانت به همسر در ضیافت‌های جنسی و باشگاه‌های عیاشی غربیان، و درباره‌ی بچه‌بازی و ایدزی که حق‌شان است، می‌پراکنند. نقش‌ها در رفتار جنسی عوض شده‌اند، اما سلسله مراتب همان است که بود.

 

برگردان: شیوا فرهمند راد

http://shivaf.blogspot.com

http://shiva.ownit.nu/index.htm

 

با سپاس از شاهرخ عزیز، برای دیدن قطع کامل تابلوی "گرمابه‌ی حرمسرا" که زینت‌بخش متن اصلی این مقاله است، به این نشانی رجوع کنید:

http://www.artrenewal.org/asp/database/image.asp?id=239

  Back