Back

این مطلب در 1 آذر 1388 در سایت ایران امروز منتشر شد

http://www.iran-emrooz.net/index.php?/think/more/19936/

 

اگر انگیزه‌ای در میان نباشد، هیچکس نمی‌خواهد به دلخواه از برداشت خود از ذخیره‌ی همگانی بکاهد، حتی اگر ببیند که این ذخیره دارد به پایان می‌رسد.

 

آیا همدیگر را خواهیم خورد؟

 

درباره‌ی نظریه‌‌های برنده‌ی امسال ِ جایزه‌ی اقتصاد «یادبود آلفرد نوبل»

 

کایاندرش سمپلر Kaianders Sempler

برگردان: شیوا فرهمند راد

 

خانم الینور آسترام Elinor Ostrom، کارشناس علوم سیاسی امریکایی و برنده‌ی جایزه‌ی اقتصاد امسال، می‌کوشد پاسخی برای پرسش‌های بزرگ بیابد: چگونه می‌توانیم یک نظام پایدار برای بهره‌برداری عادلانه از منابع طبیعی و همگانی زمین پدید آوریم؟ و پاسخ او روشن است: با شفافیت و دموکراسی.

 

آیا مسأله‌ی معروف "دوراهی زندانیان" را شنیده‌اید؟ تکرار آن خالی از لطف نیست. این یکی از مسأله‌های ماندگار تئوری بازی‌هاست که نشان می‌دهد عاقلانه‌ترین گزینه، بهترین گزینه نیست. صورت مسأله که نخستین بار در دهه‌ی 1950 مطرح شد، چنین است:

 

دو متهم به جرایم سنگین را گرفته‌اند و هر یک را در سلولی انداخته‌اند و آن دو نمی‌توانند با یکدیگر ارتباط بگیرند. اکنون به هر یک می‌گویند که اگر دیگری را لو دهد، به عنوان پاداش و با وجود سوابقش، آزادش می‌کنند. اما اگر همکاری نکند و چیزی نگوید و آن دیگری لوش دهد، به ده سال زندان محکومش خواهند کرد. اگر هر دو همدیگر را لو دهند، به هر یک دو سال زندان خواهند داد؛ و اگر هر دو سکوت کنند، که در آن صورت مدرکی به دست نخواهد آمد، هر یک را به شش ماه زندان محکوم خواهند کرد.

 

حال این دو زندانی چه کنند؟ کدام راه را برگزینند؟ دیگری را لو بدهند، یا سکوت کنند؟ بگذارید این وضع را در جدولی نشان دهیم.

 

زندانی شماره 2

 

لو می‌دهد

سکوت می‌کند

 

زندانی شماره 1

زندانی شماره 1 ده سال می‌گیرد و زندانی شماره 2 آزاد می‌شود

هر دو به شش ماه زندان محکوم می‌شوند

سکوت می‌کند

هر دو دو سال می‌گیرند

زندانی شماره 1 آزاد می‌شود و زندانی شماره 2 ده سال می‌گیرد

لو می‌دهد

 

همچنان که در این جدول دیده می‌شود، بهترین گزینه برای هر یک از دو زندانی آن است که آن دیگری را لو دهد. در آن صورت، در بدترین حالت، یعنی در حالتی که آن دیگری هم دهان گشوده‌باشد، هر دو به دو سال زندان محکوم می‌شوند، و اگر آن دیگری چیزی نگفته‌باشد، آن که دهان گشوده، آزاد می‌شود، و آن که سکوت کرده ده سال می‌گیرد.

 

نتیجه‌ی اخلاقی این داستان چیست؟ قصیه این است که اگر این دو زندانی امکان ارتباط با هم داشتند، در آن صورت روشن است که با هم قرار می‌گذاشتند که سکوت کنند و همدیگر را لو ندهند. آن‌وقت هر دو به کم‌ترین مدت زندان محکوم می‌شدند و این گزینه برای گروه، یعنی برای جمع این دو نفر، بهترین گزینه بود.

 

یک دانشمند بوم‌شناس امریکایی به نام گره‌ت هاردین Garret Hardin کشف کرد که این "دوراهی زندانیان" همانندی‌های چشمگیری با مشکل پیش‌گیری از تخریب منابع مشترک ما در طبیعت دارد. او در مقاله‌ای به سال 1968 در مجله ساینس Science پدیده‌ی تخریب منابع طبیعی مشترک را "تراژدی سفره‌ی مشترک" (The tragedy of the commons) نامید.

 

واقعیت این است که هیچکس انگیزه‌ای ندارد که در خوردن از سفره‌ی مشترک جلوی خود را بگیرد. هاردین می‌گوید که ماهیگیران با آن‌که می‌بینند و می‌دانند که اگر همین‌طور به ماهیگیری ادامه دهند نسل ماهی‌ها از بین خواهد رفت، باز به سودشان است که به ماهی‌گیری ادامه دهند. و از این‌جاست که جلوگیری از غارت منابع همگانی دشوار است، حتی اگر همه ببینند که منبع مشترک آب، جنگل، ماهی، یا هر چیز دیگری محدود است. همه خیلی ساده به این نتیجه می‌رسند که به سودشان است که تا می‌توانند و تا هنگامی که چیزی در دسترسشان هست، از آن بهره‌برداری کنند، زیرا اگر تو برنداری، یکی دیگر می‌زند و می‌برد.

 

دو راه معمول برای حل مشکل سفره‌ی مشترک وجود دارد: با پول، یا با اعمال خشونت. یا منبع همگانی را به مالکیت خصوصی کسی می‌سپارند تا تنها یک مرجع بهره‌برداری از آن منبع وجود داشته‌باشد و مسئولیت جلوگیری از نابودی منبع به عهده‌ی این مرجع باشد، با آن که دولت مسئولیت نگهداری منبع همگانی را بر عهده می‌گیرد و آن را سهمیه‌بندی می‌کند. اما هردوی این راه ها در عمل ناکارآمدی خود را نشان داده‌اند.

 

تبدیل منبع همگانی به چیزی تجارتی مسائل تازه‌ای به بار می‌آورد، و سپردن آن به دست دولت نیز اغلب پر هزینه و کم‌بازده است. گذشته از آن، دولت در بسیاری کشورها فاسد است و دخالت آن در حفاظت از منابع فاجعه‌های بزرگی به بار آورده‌است.

 

الینور آسترام استاد علوم سیاسی در دانشگاه ایندیانای امریکا چند دهه‌ی اخیر را به پژوهش برای یافتن راه‌هایی برای حل مشکل سفره‌های مشترک گذرانده‌است. او می‌گوید که کشف کرده‌است که نمونه‌های بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد در طول سالیان بی هیچ مشکلی از سفره‌های مشترک بهره برداری شده‌است. راه حل این بوده‌است که شریکان خود قواعد و نهادهایی برای توافق با یکدیگر وضع کرده‌اند.

 

او در کتاب خود "اداره‌ی سفره‌ی مشترک" (Governing the Commons) به سال 1989 نشان می‌دهد که در طول سالیان سوئیسی‌ها چگونه چراگاه‌های آلپ را بهره‌برداری کرده‌اند، چگونه کشاورزان اسپانیایی آب را میان خود تقسیم کرده‌اند، و چگونه ماهیگیران ترکیه در ساحل آلانیا صید می‌کنند که نسل ماهی نابود نشود. او می‌گوید که اگر تصمیم‌گیری و نظارت به خود بهره برداران از سفره سپرده شود، حاصل کار هم ارزان‌تر است و هم عادلانه‌تر.

 

ولی این کار ساده‌ای نیست. شرایطی لازم است تا همه‌ی کارها روندی درست بپیمایند: پیش از هر چیز شفافیت مطلق باید وجود داشته‌باشد. این‌جا نیز همه چیز شبیه همان بازی "دوراهی زندانیان" است، با این تفاوت که این‌جا همه می‌بینند که بازیگر دیگر چه راهی را بر می‌گزیند. نتیجه آن است که همه با هم می‌توانند بهترین گزینه را، گزینه‌ی بهینه‌ای را که به سود همه است، بر گزینند.

 

در امتداد پژوهش‌های الینور آسترام ما باید بتوانیم راه‌هایی را برای ایجاد نظام‌هایی جهانی برای بهره‌برداری و حفاظت از منابع مشترک کره‌ی زمین، ماهی‌ها، آب، هوا، جنگل‌ها، و غیره، پیدا کنیم.

 

فیلسوف سده‌ی هفدهم تاماس هابس Thomas Hobbes گفت که نمی‌توان مردم را به حال خود رها کرد تا هر کاری می‌خواهند بکنند، زیرا بی‌درنگ به جان هم می‌افتند. او در فرضیه‌هایی که در کتاب خود "لویاتان" Leviathan به میان آورد، گفت که باید بشریت را از بالا و با قدرت اداره کرد، وگرنه هرج و مرج و کشتار به‌پا می‌شود.

 

الینور آسترام هیچ با هابس موافق نیست. او به‌عکس معتقد است که منابع زمین را نه با اعمال زور، که با دموکراسی بیشتر می‌توان نجات داد. هابس برود و گورش را گم کند.

 

منبع: هفته‌نامه‌ی سوئدی Ny Teknik

http://www.nyteknik.se/popular_teknik/kaianders/article665323.ece

 

وبلاگ مترجم:

http://shivaf.blogspot.com

   Back